دوباره دقیقه هارو کند و آهسته میبینم دوباره چشم خدارو رو خودم بسته میبینم تا دلم آروم بگیره سر به کوچه ها میزارم رو به آدما میخندم تو سیاهیا میبارم توی یک جاده ی برفی پی انتها میگردم توی این رویای آبی هنوزم اسیر دردم آخه دنیا تو چشام رنگشو باخته ...دقیقه ها
No comments:
Post a Comment